متن مداحی :
نور چشم امین قدیم
هیچ می دانی چه بر روز دلم آورده ای
ای عصای پیری ام ، بنگر که پیرم کرده ای
ای خرامان رفته ، در خون خفته ، کمتر ناز کن
اکبرم ، جان رقیه ، چشم خود را باز کن
احمدی و حیدری و فاطمه ، روح منی
شیشه عمرم ترک خورده ، مبادا بشکنی
می زنی تو دست و پا ، من دست و پا گم کرده ام
نور چشمم بی تو راه خیمه را گم کرده ام
می کند اشک مرا پاک عمه ات با آستین
گر نبود عباس ، من صد بار می خوردم زمین