متن مداحی :
دم اذون خشک لبهام حسن عطایی
دم اذون خشکه لبام، فدای شاه تشنه لب
آب میبینم نمیخورم، فدای ماه تشنه لب
اگه دلواپستم خواهرتم
خیلی دلواپس انگشترتم
حق بده پنجا و چند سال حسین
جای مادر تو بالاسرتم
بی نسب بودن
روبروت جماعتی بی ادب بودن
آشِنا بودن و بیشتر عقب بودن
همه از کشتن تو در عجب بودن
معتمد بودن
اونایی که که کشتنت مجتهد بودن
قاتلین ماهر و مُستَعِد بودن
برا کشتنت حسین مُتحد بودن
تو را سر نیزه ها از من گرفتن
تورا با ضرب پا از من گرفتن
برای کشتن تو غسل کردن
تو را این علما از من گرفتن
واویلا راس الحسین
شمر ، خنجرش رو خونی میبره
تنتو با نیمه جونی میبره
خولی اومده با دست خالی و…
سرتو میون گونی میبره
خدا شاهد بود
اونی که کشته تورو خیلی وارد بود
هر دو دست تو جدا از دو ساعد بود
سر تو دست یه مشت نحس و فاسد بود