چه می شد از شب تنهایی من محمدحسین محسنی

چه می شد از شب تنهایی من محمدحسین محسنی را با کیفیت های مختلف در قالب های صوتی و ویدئویی به همراه گزارش تصویری مراسم به صورت آنلاین  مشاهده  و  درصورت نیاز دریافت کنید.

شعرخوانی محمدحسین محسنی | میلاد امام رضا علیه السلام 1402 | هیئت حیدریون اصفهان | پلان3

متن چه می شد از شب تنهایی من نور رد می شد

چه می شد از شب تنهایی من محمدحسین محسنی

چه می شد از شب تنهایی من نور رد می شد

مسیر خانه ام از کوچه سرشور رد می شد

چه می شد بودم آن روزی که مولایم ز نیشابور رد می شد

به اینها زیر باران فکر می کردم خیابان در خیابان فکر می کردم

دلم رفت و دلم برگشت دلم با هر قدم برگشت

در این حال و هوا ناگاه سرم سمت حرم برگشت

به من باب الجواد آغوش بازش را نشان می داد

و گنبد روی دوش پنجره فولاد دستش را تکان می داد

حرم لبریز زائرها

مجاورها

مسافرها

گروهی آذری ها و گروهی از شمالی ها

یکی از پای قالی و یکی از بین شالی ها

یکی در آفتاب داغ شالی کار می کرده

یکی یک سال پای دار قالی کار می کرده

و حالا هرکدام آرام زبان وا کرده در این ازدحام

ببین این دست پینه بسته را آقا

ببین این شانه های خسته را آقا

به بیخوابی دوچشم خویش رامجبور کردم من

به زحمت پول مشهد آمدن را جور کردم من

نشستم تا بگیرم دامن ایوان طلایی را

به سمتت باز کردم دست خالی گدایی را

یکی درد دلش را با امام مهربان می گفت

یکی بالای گلدسته اذان میگفت

صدا پیچید در صحن و حرم، گویا درو دیوار با انصاریان میگفت:

اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی

یکی بغض میان آه را میگفت

یکی هم خستگی راه را میگفت

جوان زائری در گریه هایش آمدم ای شاه را میگفت

چه می شد از شب تنهایی من محمدحسین محسنی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست