متن مداحی :
ما زوار نمی زنیم حیدر خمسه
دو روز از سفرمون گذشت
روز سوم پیاده یه نیم ساعت دیگه رفته بودیم رسیده بودیم کربلا
دیدم یه خونواده همشون با هم اومدن جلومون
به پامون افتادن چه تونه ؟
گفتن ما زوار گیرمون نیومده
اگه میشه امشبو بیاین خونه ما
آبرومون داره میره
گفتیم بابا این کربلاس دیگه نمیتونیم بمونیم
گفت تو رو خدا مردم فکر میکنن آقا با ما قهر کرده
ما رفتیم خونشون مثل پروانه دورمون میگردیدند
یه گهگاه میرفتن تو کوچه جلو همسایه ها
آره ما هم زوار داریم
آره ما هم آقا برامون مهمون فرستاد
گفت بچه هامون با بچه هاشون چفت شدن
دمدمای شب این بازی نون بیار کباب ببر
گفت اول بچه ها میزاشتن اون دست میزاشت بچه ما میزد
بازی رو یاد گرفتن یهو بچه عراقی برنده شد
دستشو گذاشت بچه ما دست گذاشت رو دستش
آورد بالا دستشو دیدم دستشو نگه داشته نمیزنه
بچه ما نگاهش کرد گفت چرا نمیزنی
گفت نه ما زوار نمیزنیم
ما زوار نمی زنیم حیدر خمسه
برچسب های استفاده شده : پلان 3, پلان3, حاج حیدر خمسه, حیدر خمسه, حیدر خمسه داستان, حیدر خمسه داستان اپارات, حیدر خمسه داستان صوتی, حیدر خمسه روضه, حیدر خمسه روضه صوتی, حیدر خمسه صوتی, داستان زوار اربعین, داستان زوار اربعین خمسه, روضه, زوار اربعین, مداحی اربعین