متن باز نم بارون و من مجنون و
باز نم بارون حسن عطایی
باز نم بارون و من مجنون و
میبینم بازم یه خیابونو
حس قشنگیه وقت دم غروب
دارن اذون میگن میرسی کربلا
انگاری یه صدا میگه وضو بگیر
وقت نماز شده سمت حرم بیا
حس قشنگیه بارونی هوا
توی حرم مثل چشمای زائرا
تاج حرم دلمو افتاده تو امواج حرم
واسه منی که معراج حرم
اسممو بزار محتاج حرم
نفس زدن هامو ببین اشکامو
تو دلم دارم عشق آقامو
چشمای تر بده رزق سفر بده
قلبمو پر بده حالا که اومدم
حال بکا بده عشق و صفا بده
کرببلا بده حتی اگه بدم
آبرو داری کن برام یه کاری کن
اشکمو جاری کن تا به تو رو زدم