متن مداحی :
دوباره حسنو میبینن حسن عطایی
شبیه اجدادش توی معرکه سخن میگه
تموم حرفاشو پای جنگ تن به تن میگه
ان تمکرونیه فانابن الحسن میگه
دارن انگار عقیق یمنو میبینن
زرهی نیست ولکن کفنو میبینن
پیر مرد ها همه وسط دشت صف بستن
بعد ده سال دوباره حسنو میبینن
مو به مو مثل جدش توی خیبر میجنگه
به فنون رزمیه خود حیدر میجنگه
همون که میکوبه به دل زمین جنون میده
رجز که میخونه تن ازرقو تکون میده
هنر نماییشو به باباش حسن نشون میده
وقتا آینه حضرت زهرا باشه
وقتا موج خروشان دریا باشه
اصلا انگار نه انگار سیزده سالس
مردونه که با سن کم آقا باشه
عالی و علا قاسم
عالی و والا قاسم