ماجرای شفای بیمار سرطانی صابر خراسانی

ماجرای شفای بیمار سرطانی صابر خراسانی را با کیفیت های مختلف در قالب های صوتی و ویدئویی به همراه گزارش تصویری مراسم به صورت آنلاین  مشاهده  و  درصورت نیاز دریافت کنید.

متن داستان شفای بیمار سرطانی

ماجرای شفای بیمار سرطانی صابر خراسانی

شصت هفتاد روز ایام تابستون

شهرداری برنامه گرفته بود تو برج میلاد

شصت روز یا شصت و پنج روز بود

من ده روز دعوت بودم

جمعیت خیلی زیادی بود

خواننده داشتن مجری داشتن تقلید صدا داشتن …

خیلی فضای امروزی بود

برای مخاطب خودشون

منم به عنوان یه آیتم مذهبی دعوت بودم

پشت سن یه اتاقی بود برای استراحت هنرمندا

توی اتاق نشسته بودیم برای استراحت

مجری که معرفی میکرد از تو اتاق میرفتیم روی سن

شب دوم بود من تو اتاق نشسته بودم

هم دیگه رو میشناختیم هنرمندا

دیدم یه آقایی وارد اتاق شد

اومد تو و با رفقا دست دادو رسید به من

من بلند شدم دست بدم بهش دیدم منو بغل کرد

شروع کرد به گریه کردن …

گفت آقای خراسانی تو رو خدا

گفتم چی شده

گفت من خانومم سرطان کبد داشته سال ها پیش

درمان کردیم با دارو خوب شد

دوباره چند مدته علائمی تو بدنش رفتیم دکتر و

گفتن سه تا غده سرطانی تو کبدشه

گفتم من چی کار کنم

گفت تو رو خدا به نام امام رضا

به این مردم بگو برا زنم دعا کنن

مردم اومدن برا جشن برا تفریح

گفتم چشم

من رسیدم به نام علی ابن موسی الرضا

مردم دو هزار نفر جمعیت نشسته بودن

گفتم آقایون خانما با اون تیپایی که اومده بودن

دعا کنید براش …

ماجرای شفای بیمار سرطانی صابر خراسانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست