تنور گفتم و دیدم قلم صبور نبود مهدی رسولی

تنور گفتم و دیدم قلم صبور نبود مهدی رسولی را با کیفیت های مختلف در قالب های صوتی و ویدئویی به همراه گزارش تصویری مراسم به صورت آنلاین  مشاهده  و  درصورت نیاز دریافت کنید.

متن امام گفت بیا و اطاعت از من کن

تنور گفتم و دیدم قلم صبور نبود مهدی رسولی

امام گفت بیا و اطاعت از من کن

تنور خانه ما را بیا و روشن کن

همین که گشت تنور از حرارتش آذین

خلیل وار برو بین شعله ها بنشین

غلام خانه که هارون مکی است اسمش

بدون اینکه ببینند ترس در جسمش

بدون حرف اضافه در آن تنور نشست

امام صادق درب تنور را هم بست

پس از گذشت زمانی، میان خوف و رجا

امام گفت فلانی! تنور را بگشا

همین که باز شد آن از شراره ها گلگون

غلام سالم سالم پرید از آن بیرون!

امام گفت فلانی! عجیب ترسیدی!

نظاره کن که چنین است شیعه! فهمیدی؟

تنور گفتم و دیدم قلم صبور نبود مهدی رسولی

تویی که دعوی یاری شیعه ها داری

بگو که شیعه اینگونه چندتا داری؟

رها ز همهمه شیعیان صوری باش

اگر که شیعه شدی، شیعه تنوری باش

تنور گفتم و دیدم قلم صبور نبود

تنور حادثه تنها همین تنور نبود

دوباره در تب و تابی عجیب افتادم

تنور گفتم و آمد حکایتی یادم

تنور حضرت صادق اگر گلستان شد

تنور خولی ملعون ز شعله سوزان شد

تنور حضرت صادق اگر که علم افروخت

سر حسین میان تنور خولی سوخت

تنور گفتم و دیدم قلم صبور نبود مهدی رسولی

سر عزیز خدا و تنور آن فاسق

در آن زمانه کجا بود حضرت صادق؟

سری که بود سرآمد به کل مافیها

سری که خفت به دامان حضرت زهرا

سری که دل ز تمام فرشته ها می برد

سری که خنده آن دل ز مرتضی می برد

سری چنان که به شب های شامیان کوکب

سری که بود فقط روی شانه زینب

سری که بود چنان خطبه نبی، سخنش

سری که گریه نمودند پنج تن به تنش

چرا تمامی موهاش سخت سوخته اند؟

سر عزیز خدا را چه سان فروخته اند؟

صدای قرآنش را شنیده ای خولی؟

به چند درهم سر را خریده ای خولی؟

کشیده مسح ز خون بر سر و گرفته وضو

کدام دست دو دندان شکسته است از او؟

تنور گفتم و دیدم قلم صبور نبود مهدی رسولی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست