آثار ویژه بیست وهشتم ماه صفر سالروز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام تولید شده در خانه هنر پلان 3 را با کیفیت های مختلف در قالب های صوتی و ویدئویی به همراه گزارش تصویری مراسم به صورت آنلاین مشاهده و درصورت نیاز دریافت کنید.
شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام
حالا مردم برای تشییع آمده اند. برای اولین بار می خواهند کسی از دودمان رسول خدا را برای سفر آخرت همراهی کنند.
امام شهید را برای وداع نزد مزار پیامبر می برند،
اما عایشه، شتر سوار پیشین بر اَستری نشسته و به سوی قبر پیامبر می آید.
مردم در حیرتند که چه خواهد کرد؟ زن فریاد می کشد: نمی گذارم کسی را که دوستش ندارم در خانه ام به خاک بسپارید.
مروان ادامه می دهد: چرا عثمان در آن سوی شهر و حسن نزد رسول خدا باشد؟ تیرها سمت پیکر امام نشانه می روند.
ابن عباس پیش می آید و به مروان می گوید: از راهی که آمده ای بازگرد.
قصد نداریم مولایمان را در جوار رسول خدا دفن کنیم، بلکه او را بعد از طواف در بقیع و کنار جده اش فاطمه بنت اسد به خاک خواهیم
سپرد. و بدان اگر امام وصیت کرده بود در کنار رسول خدا باشد، نمی توانستی سد راهمان شوی.
بعد رو به عایشه می گوید: روزی بر شتر و روزی بر اَستر سوار می شوی؟ به خانه ات باز گرد که از آنچه بیمناک بودی، آسوده شدی.
پیکر امام روی شانه بنی هاشم، سمت غربت بقیع می رود.
شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام
سخت است چگونه بنویسم محنت را
آتش زده این زهر تمام بدنت را
آن روز دوشنبه که در خانیتان سوخت
سوزاند تمام دل و باغ و چمنت را
از بغض گلوی تو کسی نیست خبر دار
نشنیده از ان روز کسی هم سخنت را
از کودکیت سوختی و شکوه نکردی
حالا همه دیدند، ولی سوختنت را
هر پاره جگر تکهای از غصهی کوچست
مادر تو کجایی که ببینی حسنت را
تشیع تو هر تیر که از چله برون شد
میدوخت به تابوت نخی از کفنت را
این صحنه خودش گوشهای از کربلا شد
صد حرمله با تیر نشان کرده تنت را
هرچند کفن پاره و گلگون شده،
اما غارت که نکردست کسی پیرهنت را
سنگین که نشد سینه ات از چکمهی شمری
پر خون که نکردست سنانی دهنت را
«امیر علوی»