پیش چشم من چادرت خاکی بشه حسین سیب سرخی

پیش چشم من چادرت خاکی بشه حسین سیب سرخی را با کیفیت های مختلف در قالب های صوتی و ویدئویی به همراه گزارش تصویری مراسم به صورت آنلاین  مشاهده  و  درصورت نیاز دریافت کنید.

حاج حسین سیب سرخیایام فاطمیه 1400 | هیئت فداییان علی ابن ابی طالب سیرجان | پلان3

متن کی باورش میشد یه روز پیش چشم من چادرت خاکی بشه

پیش چشم من چادرت خاکی بشه حسین سیب سرخی

کی باورش میشد یه روز

پیش چشم من چادرت خاکی بشه

حق داره اصلا زینبت

از دست میخ در اگه شاکی بشه

اشک چشام جاری شده

زخمات دیگه کاری شده ای ماه من

پرپر شدی تو کوچه ها

موندی ولی تا آخرش همراه من

حالم بی تو پریشونه منو اینجور نگاه نکن

جان حیدر تو نمازت واسه رفتن دعا نکن

دنیام بی تو ظلمت محضه

با دستای شکستت شونه کن موی حسنو

زهرای من باز میبینی اشکای غربت منو

دنیا بی تو نه نمی ارزه

کی فکرشو میکرد که قامتت کمون بشه

بهار عمر تو تو شعله ها خزون بشه

داره میلرزه باز صدات

کی فکرشو میکرد که در بیفته رو پرت

کی فکرشو میکرد بسوزی جای حیدرت

دلم میسوزه پا به پات

ام ابیها یا زهرا مادرم ای مادرم

پیش چشم من چادرت خاکی بشه حسین سیب سرخی

ملیکه ی قلب منی

آتیش به قلبم میزنی زهرای من

زخمی شده بال و پرت

روتو نگیر از حیدرت دنیای من

دارم از این دنیا گله

فکری بکن واسه دل بی طاقتم

بعد از تو ای قامت کمون

جاریِ اشک آسمون از غربتم

تنها نگذار توی غربت حیدرت رو ای همسفر

زینب هر شب با گریه خیره میشه به میخ در

از حال من کی خبر داره

یادم مونده که چجوری افتادی روی زمین

یک باره دیگه نگام کن حال حیدر رو ببین

بی تو حیدر میشه آواره

یادم نرفته که صدام زدی تو شعله ها

یادم نرفته که چهل تا مردِ بی حیا

چجوری میکشیدنت

بگو چیکار کنم با ناله های سینه سوز

سه ماهه که میون بستری ولی هنوز

جای غلافه رو تنت

ام ابیها یا زهرا مادرم ای مادرم

پیش چشم من چادرت خاکی بشه حسین سیب سرخی

این بستره یا لاله زار

جون علی تنهام نذار یاس جوون

با خنده ی تو دلخوشم

از تو خجالت میکشم ای نیمه جون

با زخمای بازوت بساز

پهلو به پهلو میشی باز تو بسترت

یادم نرفته بی هوا

مابین دود و شعله ها میسوخت پرت

دستات وقتی که میلرزه دل من زیر و رو میشه

خوب میدونم دیدن تو برا من آرزو میشه

عمرم بی تو رنگ پاییزه

خوب میدونم بی قراری خسته ای و جون به لبی

این روزای آخرت رو فکر غمهای زینبی

اشکات نم نم داره میریزه

کیه که حالتو بدونه توی این شبا

سره حسینو میبینی به روی نیزه ها

امون از این همه سپاه

یه جور حسینتو صدا زدی گرفت صدات

میبینی روزیُ یه عده ای جلو چشات

میان میون قتلگاه

ام ابیها یا زهرا مادرم ای مادرم

پیش چشم من چادرت خاکی بشه حسین سیب سرخی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست