متن مداحی :
غزال حسن وحید شکری
میره سمت میدون غزال حسن
قدم میزنه با جلال حسن
داره میدرخشه به زیر نقاب جمال حسن
یه لشکر زده با دعای حسن
رجز میخونه با صدای حسن
فدا میکنه جون و پای حسین به جای حسن
نمیخواد بی حسین باشه
عمو تمومه دنیاشه
که این رجز رو لب هاشه
میخونه ان تمکرونی
آه دل حسینو با خودش کشیده
آه بازم وقت خدافظی رسیده
آه بمیرم که آقا رنگش پریده
آه عمو جانم آه عمو جانم
چه گرد و غباریه تو کربلا
یتیم حسن بین این کوفیا
تا افتاد زمین از رو مرکب میگفت
عمو جون بیا عمو جون بیا
زیر دست و پا قد کشیذ پیکرش
چه خونی داره میریزه از سرش
حسین قاسمش رو بغل میکنه با چشم ترش
غم و درد آقا اینه خدایا از روی کینه
بازم شکسته یک سینه مثل بانوی مدینه
آه میاره روی لب ها چون یتیمی
آه یتیمی درد بی درمون یتیمی
آه یتیمی خاری دوران یتیمی