حجاج لعنت الله علیه در جلسه ای نشسته بود

صحبت از فضائل امیرالمومنین شد

یهو یه نفر حالتش برگشت

مثلا یه دفعه ای چشمش اینطوری شد

مثلا نشسته بود یه دفعه حالت نشستنش عوض شد

آدم به یه چیزی حساسه احساس خطر کنه

حرفش بیاد وسط یه دفعه تغییر موضع جسمانی میده

کسی زیرک باشه میفهمه یه خبری هست

تا اون کس رو دید تو اون جلسه

حجاج گفت ببینم پاشو بیا جلو

آمد جلو گفت چیه

گفت چرا صحبت از فضائل علی شد

یه دفعه ریختی بهم

نکنه تو محفوظات ذهنت فضائلی از علی داری

همینجور زل زد حجاج رو نگاه کرد

گفت جانت در امانه بگو چند تا فضیلت تو ذهنته

میزد بد هم میزد دستور میداد با مغار پشت گردن ها رو سوراخ میکردن

زبونی که یه علی خیرالبشر گفته بود رو از پشت گردن میکشیدن بیرون

خوب اینا رو دیده بود

گفت جانت در امانه فقط بگو

فضیلت رو نگو فقط بگو چند تا

گفت جانم در امانه گفت در امانه

گفت سیصد فضیلت از فضائل علی جزو محفوظات ذهنمه

یه نگاه به جمع کرد دید یکی دو نفر هم همین حال بهشون دست داد

شما هم جانتون در امانه بگید

اون یکی گفت ششصد تا اون یکی گفت هزار تا

کار به جایی رسید فی المجلس حجاج گفت جانتون در امانه

اونایی که محفوظات ذهنشون فضائل علی داره و تا حالا به زبان جاری نکردن

آخرین نفری که بلند شد ادعا کرد شانزده هزار فضائل از فضائل علی ابن ابی طالب در محفوظات ذهمنه

که تا حالا جرئت نکردم یک دونه اش رو به زبون بیارم

فضائل امیرالمومنین شیخ عباس صراف