متن مداحی :
شرح قصه حیدر خمسه
وقتی براش تو خرابه سرو آوردن
شروع کرد شرح سفر دادن
اول اینو گفت
گفت اگه میگفت میدادم
کشید از گوشم
غروب همون روزی که تو رو زدن
خیلی بلا دیدم من قاتلم اسب سوار است
تازیانشو رها میکرد میخورد به این خانم
میخورد زمین نزن از صبح هر کی اوده منو زده
شرح قصه حیدر خمسه
وقتی براش تو خرابه سرو آوردن
شروع کرد شرح سفر دادن
اول اینو گفت
گفت اگه میگفت میدادم
کشید از گوشم
غروب همون روزی که تو رو زدن
خیلی بلا دیدم من قاتلم اسب سوار است
تازیانشو رها میکرد میخورد به این خانم
میخورد زمین نزن از صبح هر کی اوده منو زده