ماجرای غلام امام سجاد دکتر علیرضا هزار

ماجرای غلام امام سجاد دکتر علیرضا هزار را با کیفیت های مختلف در قالب های صوتی و ویدئویی به همراه گزارش تصویری مراسم به صورت آنلاین  مشاهده  و  درصورت نیاز دریافت کنید.

سخنرانی دکتر علیرضا هزار | سومین جایزه ادبی مادرانه و بزرگداشت حضرت شهربانو 1402 | آستان مقدس امامزاده جعفر ابن الرضا | پلان3

متن

ماجرای غلام امام سجاد دکتر علیرضا هزار

توی مدینه خشکسالی اومده بود

اینقدر وضع خراب بود

از گشنگی دیگه تلف شده بودند

هر روز میزدیم بیرون نماز بارون میخوندیم

آب از آب تکون نمیخورد

سعید میگه از خونه اومدم بیرون

دید هرکسی یه گوشه ای وایساده داره نماز استغاثه میخونه

اما از آسمون خبری نیست

میگه دیدم یهو یه تپه ای اون عقبه

یه سیاه پوستی روی این تپه ایستاده

یه جوری دست به آسمان بلند کرده زار میزنه

میگه من سعید حس کردم نمیشه یه اتفاقی نیفته

دیدم خدا ابرای سیاه دارن میان بالا سر اینه سیاهه

اینم مشغول راز و نیازه

ماجرای غلام امام سجاد دکتر علیرضا هزار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست