مادرش فاطمه است

پدرش حیدره خونشون جنته

خودشم محشره

چه کمالاتی

چه احادیث و کرامات و عنایاتی

همه خوبیها جمعشون جمعه

فقط تو اسم این آقا

میخوام اسمی بیارم که نگو که نپرس

یه امام حسن حسن دارم که نگو که نپرس

تو شب شادیه

علی و فاطمه

عیدیمون با خودِ

حضرت قاسمه

عشق من اومد

چی از این بهتر که اربابم حسن اومد

آره شاهکاره

مث لبخندش چقدر اسمش نمک داره

شده باز جشنی به پا که نگو که نپرس

اینقَدَر دیدم گدا که نگو که نپرس

میخوام اسمی بیارم که نگو که نپرس

یه امام حسن حسن دارم که نگو که نپرس

سایه‌ی لطفشه

به سرم مستدام

بس که داره کَرم

پهمه سفرش مدام

چقدر ماهه

عزت هردو جهان تو دست این شاهه

ادعا داریم

بالا دستش تو کرم اصلا کجا داریم؟

یه جوری خاطرخواشم که نگو که نپرس

اینقدر تو رؤیاشم که نگو که نپرس

مادرش فاطمه است پدرش حیدره مهدی رعنایی