روی بدن بابا صابر خراسانی

روی بدن بابا صابر خراسانی را با کیفیت های مختلف در قالب های صوتی و ویدئویی به همراه گزارش تصویری مراسم به صورت آنلاین  مشاهده  و  درصورت نیاز دریافت کنید.

متن مداحی :

روی بدن بابا صابر خراسانی

یکی با نیزه اش از پشت میزد
یکی با چکمه و با مشت میزد
خودم دیدم سنان دائِمُ الخَمر
حسینم را به قصد کشت میزد

هنوزم نعل ها یادم نرفته
صدای طبل ها یادم نرفته

ز داغت گریه و باران و رودم
شدم دلتنگِ تو ای تار و پودم
درست یک اربعین پیشَت نبودم
نگاهم کن ببین سرخ و کبودم

ز دستِ کعب نی با تازیانه
به زیر ِ جامه ام دارم نشانه

خدا را شکر پس دادند سرت را
ببین آورده ام انگشترت را
ببخش ای شاهِ بی سر خواهرت را
نیاوردم سه ساله دخترت را

امانتدار ِ خوبی من نبودم
برایت یار ِ خوبی من نبودم

تو رفتی و دگر غرق ِ مَحَن شد
میان شعله گرم سوختن شد
ز غُصه دختر ِ تو پیر ِ زن شد
شبیه تو رقیه بی کفن شد

شب آخر به پیش من رسید و
مرا یک گوشه ای تنها کشید و

کمی پایِ دلِ خونش نشستم
در ِ گوشی غمش گفت و شکستم
به من گفت عمه خیلی گشنه هستم
دگر از دردِ پهلو خسته هستم

سرت را او گرفت و کرد بوسش
نشد آخر کنم او را عروسش

در این چهل روز خیلی درد دیدم
نگاهِ هرزه ی نامرد دیدم
بساطِ عیش و تختِ نرد دیدم
سرت را بین طشت آورد… دیدم…

به یک دستِ پلیدش چوب بود و
به دستِ دیگرش مشروب بود و

بمیرم من به پیش ِ دخترانت
گهی پا میگذاشت بر دهانت
گهی با چوب میزد بر لبانت
چقدر با خیزرانش کرد اِهانت

امان از بزم و از حرف کنیزی
به دنبال حرم چشمان هیزی…

رضا قربانی

روی بدن بابا صابر خراسانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست