متن مداحی :
قهرمان زینب حسن عطایی
عمه جان ما وقتی وارد کربلا شد
سر این که چه جوری بیاد پایین دعوا شد
یکی می گفت من رکاب بگیرم برا عمه جان
نشسته آسمون به زیر سایش
اون که سایشو ندیده همسایش
وقتی سربند یا علی مدد می بست
نفشه ها میشد دونه دونه بیهوده
زهره سردارای شام هم میریخت
تا تشر میزد زینب غضب الوده
غیرتی زینب با ابهتی زینب
به چه شوکتی زینب
عمه جان زینب
دم به دم زینب نون والقلم زینب
حافظ حرم زینب
قهرمان زینب
قرآن وصفشه آیه به آیش
اون که سایشو ندیده همسایش