متن مداحی :
آروم گریه کنید حسن عطایی
مولا خودش به بچه ها گفت
فرمود عزیزای دلم
می خواهید بیاید بیاید
ولی آروم آروم گریه کنید
مردم مدینه نشنوند
اسما میگه همین حرف تو ذهن من بود
یه ساعت بعد نگاه کردم دیدم صدای مولا بلند شد
گفتم آقا جان مگه خودت چند لحظه پیش نگفتی به بچه ها آروم آروم گریه کنید
چرا خودت داری بلند بلند گریه می کنی
اسما به خدا همین الان چشمم به بازوی ورم کرده ی خانومم افتاد
اسما همین الان به خدا دیدم داره هنوز خون تازه میاد
مولا خودش به بچه ها گفت
فرمود عزیزای دلم
می خواهید بیاید بیاید
ولی آروم آروم گریه کنید
مردم مدینه نشنوند
اسما میگه همین حرف تو ذهن من بود
یه ساعت بعد نگاه کردم دیدم صدای مولا بلند شد
گفتم آقا جان مگه خودت چند لحظه پیش نگفتی به بچه ها آروم آروم گریه کنید
چرا خودت داری بلند بلند گریه می کنی
اسما به خدا همین الان چشمم به بازوی ورم کرده ی خانومم افتاد
اسما همین الان به خدا دیدم داره هنوز خون تازه میاد